مقام انسانانسان در برابر خداوند دارای دو مقام و جایگاه است: یکی مقام انسانها در جریان تکوین و آفرینش و دیگری مقام انسانها در سیر رشد از نقص به سوی کمال. در مورد اول طبق بیان آیات و روایات بین نوع آدمی، سیاه و سفید، عرب و عجم، زن و مرد، فرقی وجود ندارد و تمام انسانها دارای مقامی شریف و بلندمرتبهاند؛ اما در مورد مقام دوم که در آن انسان دارای اختیار است، آدمی به مقدار بهرهمندی از تقوا، دارای ارزش است. به عبارت دیگر، انسانها همگی به هنگام خلق دارای مقامی یکساناند؛ اما زمانی که دارای اختیار میشوند، هر یک به تناسب بهرهای که از تقوا دارند، دارای ارزش هستند. فهرست مندرجات۲ - مقام انسانها در جریان آفرینش ۲.۱ - کرامت ذاتی انسان ۲.۱.۱ - بخشش کرامت به انسان ۲.۱.۲ - جانشین خدا بودن ۲.۱.۳ - کارگزار بودن جهان برای آدمی ۲.۱.۴ - امانتدار بودن انسان ۲.۱.۵ - دیدگاه علامه طباطبایی ۲.۱.۶ - دیدگاه امام خمینی ۲.۲ - استناد به روایات ۲.۲.۱ - روایت اول ۲.۲.۲ - روایت دوم ۲.۲.۳ - روایت سوم ۲.۳ - نتیجه ۳ - مقام انسانها در جریان رشد ۴ - پانویس ۵ - منبع ۱ - جهتهای مقام انسانبرای روشن شدن بحث، لازم است مسئله از دو جهت مورد بررسی واقع شود: ۲ - مقام انسانها در جریان آفرینشمقام انسانها در برابر خداوند متعال، در جریان تکوین و آفرینش: اگر بخواهیم انسان مجرد از هر بدی و خوبی، یعنی انسان به ما هو انسان را در نظر بگیریم و در مورد مقام آن در نزد خداوند بحث کنیم، به این نکته میرسیم که انسانها دارای مقام بالایی نسبت به دیگر موجودات هستند، و به اصطلاح دارای کرامت ذاتی هستند. این نوع کرامت حاکی از عنایت ویژه پروردگار به آدمی است و به اختیار انسان ربطی ندارد؛ یعنی انسان چه بخواهد و چه نخواهد، از این کرامت برخوردار است. ۲.۱ - کرامت ذاتی انساندر مورد کرامت ذاتی انسان میتوان به نکاتی اشاره نمود: ۲.۱.۱ - بخشش کرامت به انسانانسان طبق فرموده خداوند، بزرگمرتبه و مسلط بر کائنات شمرده شده است. قرآن مجید در این باره میفرماید: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِیلًا»؛ «ما بنیآدم را کرامت بخشیدیم و آنان را بر صحرا و دریا مسلط کردیم و بر بسیاری از مخلوقات خویش برتری دادیم». ۲.۱.۲ - جانشین خدا بودنقرآن کریم میفرماید: «وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ»؛ «به یاد آور زمانی را که خداوند به فرشتگان فرمود: به راستی روی زمین جانشین قرار خواهم داد». این خلافت ویژه آدم (علیهالسلام) و برخی فرزندان اوست که به مقام عالی انسانی و علم به اسمای الهی دست یافتهاند. ۲.۱.۳ - کارگزار بودن جهان برای آدمیآیات زیادی از تسخیر جهان و آفرینش آنچه در زمین است، برای انسان سخن میگوید که جایگاه رفیع وی را میرساند؛ مانند آیه: «وَسَخَّرَ لَكُم مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ...»؛ «آنچه در آسمان و زمین است، تسخیر شما قرار دادیم ...». ۲.۱.۴ - امانتدار بودن انسانانسان امانتدار خداست و رسالت و مسئولیت دارد. قرآن مجید میفرماید: «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً»؛ «ما امانت خویش را بر زمین و آسمان و کوهها عرضه کردیم، همه از پذیرش آن امتناع ورزیدند، اما انسان بار امانت را به دوش کشید و پذیرفت». تا اینجا اثبات شد نفس آدمی از هر نوع، سیاه و سفید، عرب و عجم، زن و مرد، در برابر خداوند دارای مقامی رفیع است. البته از آنچه در موارد بالا ذکر شد، از جمله آیه «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ» و همچنین سایر آیات، روشن میشود که تمام انسانها علاوه بر داشتن مقام رفیع در نزد خداوند، یکسان هم هستند. ۲.۱.۵ - دیدگاه علامه طباطباییمفسر بزرگ علامه طباطبایی در تفسیر گرانسنگ المیزان در ذیل آیه «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ» میگوید: مراد از آیه، بیان حال جنس بشر است، صرف نظر از کرامتهاى خاص و فضایل روحى و معنوى که به عدهاى اختصاص داده، بنابراین این آیه مشرکان، کفار و فاسقان را زیر نظر دارد، چه اگر نمىداشت و مقصود از آن انسانهاى خوب و مطیع بود، معناى امتنان و عتاب درست درنمىآمد. ۲.۱.۶ - دیدگاه امام خمینیامام خمینی بر اساس مبانی فلسفی و عرفانی خود کرامت انسانی را تبیین کرده و کرامت ذاتی انسان را مقدمه رسیدن انسان به کمالات بالای الهی دانسته است. البته امام خمینی تنها کرامت ذاتی و برتریهای ادراکی و عقلی را در مسئله کرامت و انسانیت کافی نمیداند و این مرتبه را مرتبه حیوانیت برمیشمارد و معیار انسانیت و کرامت را روحانیت نفس و مراعات تقوا میداند. ایشان، به کرامات انسان از جهت اخلاقی، عرفانی و اجتماعی توجه کرده است. انسان دراندیشه امام خمینی به دلیل اصیل بودن وجود و جامعیت وجودی و کمالپذیری خود، دارای مراتب تشکیکی در کرامتی است که هیچ موجود در عالم امکان به آن راهی ندارد، ایشان تاکید دارد که انسان موجودی است که در ذات و جوهر خود دارای کرامتی است که او را از موجودات دیگر ممتاز میکند و آن تمایز در این است که انسان دارای نفسی است که از روح الهی در او دمیده شده است [۹]
خمینی، روحالله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۴۳-۴۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
و انسان بهحسب ذات خود این استعداد را دارد که این فطرت و ودیعه الهی را به فعلیت برساند. بنابراین کرامت انسان بهحسب نوع انسان در این است که این قابلیت را دارد که مراحل کمال را طی کند و این کمال بالقوه در موجودات دیگر نیست؛ اما کرامات خاصه در کمال بالفعل انسان است که به مرحله انسانیت برسد، بلکه از آن نیز بالاتر رود. [۱۱]
خمینی، روحالله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۴۸۳-۴۸۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
[۱۳]
خمینی، روحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۴۰-۱۴۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۲.
ایشان کرامت ذاتی را مربوط به کمالات وجود میداند که در افراد بهتناسب استعدادهای آنان مختلف است و خود دو قسم کرامت جسمانی و کرامت روحانی است. [۱۴]
خمینی، روحالله، دانشنامه امام خمینی، ج۸، ص۴۱۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۲.۲ - استناد به روایاتآنچه گفته شد تنها در آیات قرآن مطرح نشده است؛ بلکه در روایاتی نیز به این موضوع پرداخته شده است. در ذیل به برخی از این روایات اشاره میشود: ۲.۲.۱ - روایت اولراوی چنین میگوید: «قَالَ بَلَغَنِی أَنَّ سَلْمَانَ الْفَارِسِیَّ دَخَلَ مَسْجِدَ رَسُولِ اللَّهِ ص ذَاتَ یَوْمٍ فَعَظَّمُوهُ وَ قَدَّمُوهُ وَ صَدَّرُوهُ إِجْلَالًا لِحَقِّهِ وَ إِعْظَاماً لِشَیْبَتِهِ وَ اخْتِصَاصِهِ بِالْمُصْطَفَى وَ آلِهِ ص فَدَخَلَ عُمَرُ فَنَظَرَ إِلَیْهِ فَقَالَ مَنْ هَذَا الْعَجَمِیُّ الْمُتَصَدِّرُ فِیمَا بَیْنَ الْعَرَبِ فَصَعِدَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْمِنْبَرَ فَخَطَبَ فَقَالَ إِنَّ النَّاسَ مِنْ عَهْدِ آدَمَ إِلَى یَوْمِنَا هَذَا مِثْلُ أَسْنَانِ الْمُشْطِ لَا فَضْلَ لِلْعَرَبِیِّ عَلَى الْعَجَمِیِّ وَ لَا لِلْأَحْمَرِ عَلَى الْأَسْوَدِ إِلَّا بِالتَّقْوَى الْخَبَرَ»؛ سلمان فارسی داخل مسجد شد، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) از جای خویش بلند شد، احترامش نمود و او را در کنار خویش در صدر مجلس نشاند و به تناسب سن و شخصیتش او را اکرام نمود. در این هنگام عمر داخل شد و چنین صحنهای را دید، گفت این عجمی کیست که در میان عرب در صدر مجلس نشسته است. پیامبر اکرم با شنیدن این سخن بر منبر رفت و خطبه خواند و فرمود: «ای مردم از زمان آدم تا به امروز.... عرب را بر عجم و ... برتری و فضلی نیست، مگر به تقوا». ۲.۲.۲ - روایت دومدر حدیثی دیگر از امیرالمؤمنین نیز به این موضوع اشاره شده است. حضرت میفرمایند: همه موجودات سنگین و سبک، بزرگ و کوچک، نیرومند و ضعیف، در اصول حیات و هستی یکساناند. ۲.۲.۳ - روایت سومپیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در روایتی دیگر فرموده است: «هیچ چیزی نزد خداوند گرامیتر از فرزند آدم نیست». ۲.۳ - نتیجهنتیجه اینکه تمام انسانها در مقام تکوین در مقابل خداوند یکساناند. ۳ - مقام انسانها در جریان رشدمقام انسانها در برابر خداوند متعال، در سیر رشد از نقص به کمال: تا اینجا یکسان بودن انسانها در مقام تکوین روشن شد؛ اما در مقام رشد و تکامل، مسلماً انسانها دارای درجاتی متفاوتاند. در این قسمت ملاک ارزشمندی هر کس تقواست؛ همانگونه که خداوند فرموده است: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ». بر این اساس، انسانها در برابر خداوند یکسان نیستند و به تناسب بهرهای که از تقوا دارند، طبقهبندی میشوند. در این راستا تفاوت انسانها در برخورداری از محبت خداوند و به میزان قرب آنها به خدا باز میگردد. نه رنگ، نژاد، قوم، زبان و غیره، بلکه هر کسی ایمان، عمل صالح و معرفت را کسب کند، انسانی کامل، و هر که شرک، گناه و نفاق را کسب کند، انسانی ناقص است. بدین ترتیب امامان و پیامبران در اعلی درجه قرب به حضرت حق قرار دارند، و انسانهای پست و نادان در اسفل سافلین نقص و کاستی. ۴ - پانویس۵ - منبع• پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «مقام انسان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۳/۱۹. • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی. ردههای این صفحه : اخلاق اسلامی | انسان شناسی | جایگاه انسان | خلیفه اللهی | دیدگاه های فلسفی امام خمینی
|